لطفاً همه سکوت کنید داماد میخواهد بله بگوید؛ بلهای از آن سوی آبها، به فاصله هزاران کیلومتر. تنها عکس داماد در کنار سفره عقد است... و عقد ازدواج جاری میشود؛ پیوند 2 انسان در 2گوشه دنیا. مرد، سالهاست که در خارج از کشور زندگی میکند، دایره شناخت عروس و داماد از یکدیگر بسیار تنگ و محدود بوده؛ چند مکالمه تلفنی یا گفتوگوهایی از راه چت و اینترنت و وبکم و ایمیل؛ ازدواجی به پیشنهاد و سفارش دوست همکار فلانی یا خاله دوست همسایه... .گاهی شناختها قدری بیشتر است؛ قرار ملاقات و دیداری در یکی از کشورهای همسایه و اقامتی چند روزه در یک هتل!
چند سالی است که سودای زندگی در یکی از کشورهای خارجی و مبهوت ماندن بر سراب خوشبختی در آن سوی مرزها برای برخی دختران ایرانی علت انتخاب همسر بهگونهای خاص شده؛ انتخاب مردی که سالهاست برای کار، ادامه تحصیل و... به کشور دیگری مهاجرت کرده و در آنجا اقامت گزیده است. درمیان اینگونه ازدواجها، خود دختر و خانواده او بهتر از هر کس دیگری میدانند که صرف اقامت مرد(داماد منتخب ایشان)در خارج از کشور، وزنه سنگینی برای کشیده شدن به سوی این انتخاب بوده است و در همینجاست که پایههای کج در معماری ساختار خانواده و زندگی مشترک نهاده میشود.
انگیزه ازدواج، پیوند دلهاست، جاذبه و کشش دو همدل، همفکر و همراه به یکدیگر که شیفتگی، باور و اطمینانشان به طرف مقابل آنقدر نیرومند است که هم سقف شدن را زمینه رشد و تکامل و آرامش و لذت بیشتر میبینند. اما آنگاه که انتخاب همسر، وسیلهای است برای رسیدن به اقامتی دائم در کشوری خارجی و مایه افتخار و بازکردن دهانها از حسرت و تعجب، شکافی عمیق پدید میآید بین آنچه باید دلیل انتخاب همسر باشد، با آنچه هست و چه بسیار حقایق ارزشمند و شایستهتوجه که در آتش این انتخاب کور و عجولانه نادیده گرفته شده و نابود میشود. جبران این حقیقتسوزی، غفلت و انتخاب اشتباه، چندان ساده نیست.
حقایقی از ازدواج راه دور
1 - اهمیت شناخت: امروز، آمار طلاق در داخل کشور رو به فزونی است و بخش قابل توجهی از این طلاقها به دلیل نداشتن شناخت کافی از شرایط و روحیات همسر است. هنگامی که در نظر آوریم زن و مردی که در یک کشور و در مواردی یک شهر، یک محل و حتی یک فامیل و با وجوه فرهنگی مشترک، زندگی میکنند، در عرصه شناخت نامزد خود شکست خورده وگاه (نهچندان کم )این شکست منجر به جدایی شان میشود.
چگونه میتوان اطمینان یافت که شناخت مردی که سالها دور از کشور و فرهنگ خود و در کشور و فرهنگی دیگر، زندگی کرده، با چند مکالمه تلفنی یا ملاقات در هتلی در دبی یا استانبول ممکن است؟ واقعیت این است که فاصلهای اینچنین طولانی (هزاران کیلومتر ) و اقامتی دراز مدت (10یا 15سال یا...) در خارج از کشور، شناخت فرد مهاجر را حتی برای پدر و مادر و خانواده خود او دشوار میسازد. اما با نادیدهگرفتن این واقعیت برخی خانوادهها تصمیم میگیرند براساس مهر و علاقه پدر و مادر به فرزند خویش و شناخت و اطمینانی که سالها پیش از فرزند خود داشتهاند، در ایران دختری را انتخاب و عقد کرده و برای او پست کنند. پدر و مادر بسیاری از این دامادهای ایرانی ساکن خارج از کشور، هنگامی که گلههای عروس را از اعتیاد، مشکلات روحی و اخلاقی یا اقتصادی شوهر میشنوند، متعجب و شرمنده میشوند.
2 - تفاوت فرهنگی: در میان اینگونه انتخابها و ازدواجها فراموش میشود که اگر مردی، زندگی در یک کشور خارجی را پذیرفته چرا در شکل و شیوه انتخاب همسر مطابق فرهنگ کشور و محل اقامتش رفتار نمیکند؟ واقعیت آن است که بسیاری از آقایان ایرانی پس از تجربه سالها زندگی در کشوری بیگانه، به آداب و رسوم و سنتهای موطن خویش در مورد ازدواج پایبندتر میشوند، از این روست که مصمم میشوند از ایران همسر اختیار کنند. این مردان، از همسر ایرانی فرستاده شده برای خود، انتظار دارند که زندگی با سبک و سنت ایرانی را برای شوهر به ارمغان بیاورد در حالیکه عروس از ایران آمده با اشتیاق و سودای رسیدن به فرهنگ آن کشور خارجی است که چنین انتخاب و ازدواجی کرده است.
تفاوت این 2 دیدگاه موجب بسیاری اختلافات، مشکلات و... ودر نهایت طلاقهاست.
3 - عشق با یک نگاه یا به یک صدا: از نکات قابل توجه در انتخابها و ازدواجهای راه دور این است که ارتباط مستمر تلفنی و تنها شنیدن صدای مرد، تعلق خاطری کاذب برای دختر ایجاد میکند. برای دختری که شنیدن صدای نامزدش از راه دور تنها وسیله ارتباط و شناخت است، عرصه غرق شدن در خیالپردازی و رؤیا، فراخ و گسترده است چراکه از صحنه واقعیات و دیدن رفتار نامزد و شناخت حقیقی او محروم است. شاید آگاه بودن از تأثیر کاذب و البته عمیق شنیدن صدا بر احساسات زنانه، جلودار انتخابهایی باشد که تحتتأثیر چنین احساسات نیرومند و غیرمنطقی شکل میگیرد.
4 - تبدیل دلار به ریال: یکی از موارد گول زننده در اینگونه ازدواجها، فراموش کردن تفاوت ارزش پول 2کشور است. برای مرد ایرانی که در کشوری خارجی به دلار یا پوند حقوق میگیرد چندان دشوار نیست که درآمد چند ماهش را تبدیل به ریال کرده و جشن عروسی مفصلی در ایران برگزار کند.
این خاصه خرجی چشمان خانواده عروس را خیره ساخته و شاد و مطمئن میشوند که دامادشان پولدار بوده و از شرایط مالی مطلوبی برخوردار است، در حالیکه با توجه به تفاوت ارزش پول یاد شده، واقعیت چنین نیست، چه بسا عروس ایرانی به خارج رفته و پس از روبهرو شدن با واقعیت زندگی در خارج و رنگ باختن رؤیاهایش نه تنها زندگی را از نظر اقتصادی آسانتر از ایران نمیبیند بلکه آگاه میشود که شوهر با زمزمههایی سعی در تشویق او به کارکردن دارد و امید به کمک خرج بودن همسرش بسته است.
5 - نه راه پس، نه راه پیش: اگر پس از چنین ازدواجهایی زن، به دلایل مختلف عدمشناخت کافی، اعتیاد، خشونت یا خیانت شوهر و... از انتخاب خود پشیمان شده و زندگی زناشوییاش را به بنبست رسیده ببیند، در کشوری خارجی، از جهاتی با مشکلاتی خاص مواجه است. نخست آنکه به حکم سنتی و ظالمانه بازگشت با لباس سفید و ترس از آبرو که علت شوم بسیاری از زندگیهای فرسایشی در داخل کشور است، ایشان را حتی در کشوری خارجی رها نمیکند.
گاهی طلاق و جدایی در کشوری بیگانه، دشوارتر نیز میشود (با خود میگوید: درحالیکه دختران فامیل به حال او حسرت میبردند که توانست با انتخاب همسر، راهی آمریکا، کانادا، سوئد و... شود، آبرویش نخواهد رفت اگر طلاق گرفته و بازگردد؟) همین هراس، دختران بسیاری را در خارج از کشور به تحمل شرایط دشوار زندگی مشترک با همسر وادار خواهد ساخت.
نیاز اقتصادی نیز عامل مهمی در تن دادن به اینگونه زندگیهاست. مشکل دیگر اینگونه ازدواجها هنگامی است که به طلاق و جدایی میرسد. حتی اگر زن با موفقیت جدا شده و از میدان مشکلات اقتصادی – فرهنگی و روحی- روانی، پیروز بیرون آید و در کشور خود نیز امنیت اجتماعی و خانوادگی لازم برای بازگشت را داشته باشد درصورت داشتن فرزند با مشکل تازهای روبهرو خواهد بود. او به لحاظ قانونی حق ندارد فرزند یا فرزندانش را از پدر – که در بیشتر موارد خواهان ادامه اقامت در خارج از کشور است- دور کند.
6 - تفاوت سنی زیاد زن و شوهر: نگاهی به اشکال مختلف اینگونه ازدواجها نشان میدهد که گاه آرزوی زندگی در خارج آنقدر فریبنده است که افراد برای بهدست آوردنش بهای گزافی میپردازند. یکی از این قیمتها (برای دختران)پذیرش ازدواج با مردی است که اختلاف سنی غیرمتعارفی با وی دارد. برخی از این عروس و دامادهای مهاجر گاه بیشتر به پدر و دختر شباهت دارند تا زن و شوهر. در مواقعیکه این عروسها از سردی و پژمردگی شوهر و زندگی مشترک شکوه میکنند، از یاد بردهاند که زندگیای چنین بیعشق و بینشاط را خود انتخاب کردهاند!
به راستی چه کاستیهایی در برنامهریزیهای فرهنگی، اجتماعی و تربیتی وجود دارد که برخی دختران خوشبختی را نه در شعور و آگاهی و کسب تواناییهای فکری، علمی، معنوی و اخلاقی و یافتن استقلال و توان مالی و پایگاه اجتماعی بلکه در آویزان شدن به شوهری میدانند که میتواند به آن سوی آبها پرواز کند؟زنگ تلفن به صدا درآمده، عمهخانم است، میگوید دختر خوب سراغ نداری؟ برای پسر همسایهاش میخواهد. پسره آمریکاست، یک دختر خوب ایرانی میخواهد که برایش عقد کنند و بفرستند!